♪♫ PESAREKHOOB ♪♫

محل تبلیغ شما محل تبلیغ شما


زندگینامه توماس ادیسون2

ا موضوع: زندگینامه بزرگان,,

توماس ادیسون مخترع با استعداد در سال 1847 در شهر میلان ایالت اوهایو آمریکا به دنیا آمد. او فقط حدود سه ماه آموزش و تحصیل رسمی آن زمان را داشت چون مدیر مدرسه‌اش دریافته بود که وی پسرش عقب افتاده است.

بقیه در ادامه مطلب...لطفا نظر یادتون نره...


می پسندم نمی پسندم

تعداد بازديد : 243

تاریخ انتشار: جمعه 1 بهمن 1389 ساعت: 20:23
ادامه مطلب
نظر

زندگینامه ميرزا كوچك خان جنگلى

ا موضوع: زندگینامه بزرگان,,

زندگینامه میرزا کوچک چنگلی

در سال 1298 ق. در خانه ميرزا بزرگ، در محله "استاد سراى" رشت فرزندى ديده به جهان گشود كه نامش را "يونس" نهادند. (1) يونس پس از آنكه خواندن و نوشتن را فرا گرفت، در سنين نوجوانى يا جوانى وارد حوزه علميه رشت شد و به فراگيرى علوم اسلامى اشتغال ورزيد. يونس ساليانى در مدرسه حاجى حسن واقع در صالح آباد و مدرسه جامع رشت به يادگيرى ادبيات عرب، منطق، فقه و اصول پرداخت. (2) و مدتى در يكى از حجره هاى طبقه اول مدرسه نايب الصدر، واقع در بازار زركشان سكونت داشت. (3) تحصيلات مقدماتى را تا تاريخ 1312 ق. در مدارس رشت فرا گرفته، از آن پس به تحصيلات عاليه از صرف و نحو و معانى و بيان و منطق و مختصرى از اصول و فقه شروع نمود." (4) او در سال 1322 ق. در عالى ترين درس دوره سطح حوزه علميه، كفاية الاصول شركت كرد. استادش آيت الله سيد عبدالوهاب صالح ضياء برى (1294 - 1357 ق.) مجتهد فرزانه صومعه سرا، جزو جوانترين مجتهدان گيلانى بود كه در 28 سالگى به اجتهاد رسيده بود. وى كه شاگرد آخوند خراسانى بود، (5) تحت تأثير افكار انقلابى استادش رهبرى روحانيت رشت را در انقلاب مشروطه به عهده داشت. يونس نيز تحت تأثير افكار استادش از ابتداى نهضت مشروطه، به خيل مشروطه طلبان پيوست.

 

بقیه در ادامه مطلب...لطفا نظر یادتون نره...


می پسندم نمی پسندم

تعداد بازديد : 296

تاریخ انتشار: جمعه 1 بهمن 1389 ساعت: 19:26
ادامه مطلب
نظر

زندگینامه دكتر علي شريعتي:

ا موضوع: زندگینامه بزرگان,,

دكتر علي شريعتي در سال 1312 در روستاي مزينان از حوالي شهرستان سبزوار متولد شد

 

در ادامه مطلب...لطفا نظر یادتون نره...


می پسندم نمی پسندم

تعداد بازديد : 405

تاریخ انتشار: جمعه 1 بهمن 1389 ساعت: 18:46
ادامه مطلب
نظر

میکل آنژ: (1475 - 1564)

ا موضوع: زندگینامه بزرگان,,

ل‌آنژ بوناروتی، (میکل آنجلو دی‌لودوویکو بوناروتی سیمونی)، نقاش، پیکرتراش، معمار و شاعر ایتالیایی. زادروز وی ۶ مارس ۱۴۷۵ در توسکانا است. میکل‌آنژ یکی از هنرمندان نابغه تاریخ و معروفترین چهره رنسانس ایتالیا است. وی در تاریخ ۱۸ فوریه ۱۵۶۴ در رم درگذشت.

1. زندگی نامه

میکل‌آنژ دومین پسر از خانواده «لئوناردو دی‌بوناروتی سیمونی» و «فرانچسکا دی‌نری» است. پس از تولد میکل‌آنژ خانواده بوناروتی به‌فلورانس مهاجرت نمود. مادر میکل‌آنژ، پس از به‌دنیا آوردن سه پسر دیگر، چشم از جهان فروبست. او از دوران کودکی، برخلاف میل پدرش، علاقمند به‌ هنر و تحصیل در این رشته بود و سرانجام در پی نزاعی سخت با پدرش به‌ هدف والای خود رسید. در سن سیزده‌سالگی به‌ عنوان دستیار حقوق‌بگیر، در کارگاه «دومنیکو ژیرلاندایو»، استخدام شد. وی نزد استادش به ‌کارآموزی پرداخت و پایه و اساس نقاشی روی دیوار مرطوب را یاد گرفت و مانند بسیاری از هنرمندان هم‌دوره خود در فلورانس، در کلیسای کوچک «برانکاچی» به‌تحصیل هنر پرداخت. گرچه در ابتدا به نقاشی روی آورد اما غریزه طبیعی وی مشتاق هنر پیکرتراشی بود، از این‌ رو پیش از اتمام دوره نقاشی، به عنوان استاد به ‌مدرسه مجسمه‌سازی که به‌وسیلهٔ لورنتزوی مدیچی در باغ‌های مدیچی تأسیس شده بود، منتقل شد. هنوز سه‌سال از عضویت وی در مؤسسه و مدرسه مدیچی سپری نشده بود که لورنتزو چشم از جهان فروبست و پسرش پیِروی مدیچی که فاقد استعداد و کیفیت هنری پدرش بود، جانشین او شد. دراین هنگام شهر فلورانس دستخوش ناآرامی و قیام گروه‌های مختلف گردید و جان بسیاری از هنرمندان نیز مورد تهدید و تعدی قرار گرفت. میکل‌آنژ با تیزهوشی غریزی خود قبل از شروع آتش جنگ به‌اتفاق دوتن از همراهانش به‌شهر بولونیا کوچ نمود. میکل‌آنژ بیست ساله در بولونیا مورد استقبال دوستانه یکی از اعضاء خانواده «آلدوراندی» قرار گرفت و بلافاصله قرارداد ساختن دو تندیس از پیکر مقدسین و مجسمه یک فرشته برای مقبره «دومنیکوس مقدس» در کلیسای «سنت پترونیوس» را با وی منعقد نمودند. پس از یک‌سال اقامت در بولونیا، از جانب هیئتی در فلورانس برای احداث سالن اجتماعات شهرداری، به‌آن شهر دعوت شد.

بقیه در ادامه مطلب...لطفا نظر یادتون نره


می پسندم نمی پسندم

تعداد بازديد : 486

تاریخ انتشار: جمعه 1 بهمن 1389 ساعت: 14:10
ادامه مطلب
نظر

خيام

ا موضوع: زندگینامه بزرگان,,

زندگينامه

 

امام غياث الدين ابوالفتح عمر بن ابراهيم خيام نيشابوري يكي از حكما و رياضي دانان و شاعران بزرگ ايران در اواخر قرن پنجم و اوايل قرن ششم است. سال ولادت او دقيقاً مشخص نيست. او در شهر نيشابور به دنيا آمد. به اين علت به او خيام مي گفتند چون پدرش به شغل خيمه دوزي مشغول بوده است. او از بزرگترين دانشمندان عصر خود به حساب مي آمد و داراي هوشي فوق العاده بوده و حافظه اي نيرومند و قوي داشت. در دوران جواني خود به فراگيري علم و دانش پرداخته به طوري كه در فلسفه، نجوم و رياضي به مقامات بلندي رسيد و در علم طب نيز مهارت داشته به طوري كه گفته شده او سلطان سنجر را كه در زمان كودكي به مرض آبله گرفتار شده بود معالجه كرد. او به دو زبان فارسي و عربي نيز شعر مي سرود و در علوم مختلف كتابهاي با ارزشي نوشته است. خيام در زمان خود داراي مقام و شهرت بوده است و معاصران او همه وي را به لقبهاي بزرگي مانند امام، فيلسوف و حجة الحق ستوده اند. او در زمان دولت سلجوقيان زندگي مي كرد كه قلمرو حكومت آنان از خراسان گرفته تا كرمان، ري، آذربايجان و كشورهاي روم، عراق و يمن و فارس را شامل مي شد. خیام معاصر با حكومت آلپ ارسلان و ملكشاه سلجوقي بود. در زمان حيات خيام حوادث مهمي به وقوع پيوست از جمله جنگهاي صليبي، سقوط دولت آل بويه، قيام دولت آل سلجوقي و... . خيام بيشتر عمر خود را در شهر نيشابور گذراند اما در طي دوران حياط خود دو بار به قصد سفر از نيشابور خارج شد كه يكي از اين سفرها براي انجام دادن مراسم حج بود و سفر دوم به شهر ري و بخارا بوده است. خيام در علم نجوم مهارتي تمام داشت به طوري كه گروهي از منجمين كه با او معاصر بودند در بناي ساختن رصد خانه سلطان ملكشاه سلجوقي همكاري كردند و همچنين به درخواست سلطان ملكشاه سلجوقي تصميم به اصلاح تقويم گرفت كه به تقويم جلالي معروف است. خيام در دوران زندگي خود از جهت علمي و فلسفي به معروفيت رسيد و مورد احترام علما و فيلسوفان زمان خود بود.

 

سرانجام شاعر بزرگ در سال 517 ﻫ . ق در شهر نيشابور دارفاني را وداع گفت. او قبل از مرگ خود محل آرامگاه خود را پبش بيني كرده بود كه نظامي عروضي در ملاقاتي كه با وي داشته اين پيش بيني را اينطور بيان كرده كه گور من در موضعي باشد كه هر بهاري شمال بر من گل افشان مي كند كه نظامي عروضي بعد از چهار سال كه از وفات خيام مي گذشت به شهر نيشابور رفته و به زيارت مرقد اين شاعر بزرگ رفته و با كمال تعجب ديد كه قبر او درست در همان جايي است كه او گفته بود.

بقیه در ادامه مطلب..لطفا نظر یادتون نره...


می پسندم نمی پسندم

تعداد بازديد : 448

تاریخ انتشار: جمعه 1 بهمن 1389 ساعت: 13:34
ادامه مطلب
نظر

زندگينامه آلبرت انيشتين

ا موضوع: زندگینامه بزرگان,,

اين سخن بسيار گفته شده است كه براي پي بردن به ساختمان پر كاهي با عمق و دقت، بايد جهان را به درستي شناخت؛ امّا آن كس كه بتواند با چنين عمق و دقتي به ساختمان پر كاهي پي برد، در هيچ يك از امور جهان نكته تاريكي نخواهد يافت. من شرح حال و زندگي انيشتن را نه براي رياضدانان و نه براي فيزيكدانان، نه براي اهل فلسفه، نه براي طرفداران استقلال يهود، بلكه براي آن كساني كه مي خواهند چيزي از جهان پر تناقض قرن بيستم درك كنند  بيان مي کنم و اينك شرح حال زندگي او از كودكي تا پايان عمر: آلبرت انيشين در چهاردهم مارس 1879 در شهر اولم كه شهر متوسطي از ناحيه و ورتمبرگ آلمان بود متولّد شد. امّا شهر مزبور در زندگي او اهميتي نداشته است. زيرا يك سال بعد از تولّد او خانواده وي از اولم عازم مونيخ گرديدند.

پدر آلبرت، هرمان انيشتين كارخانه كوچكي براي توليد محصولات الكترو شيميايي داشت و با كمك برادرش كه مدير فني كارخانه بود از آن بهره برداري مي كرد. گر چه در كار معاملات بصيرت كاملي نداشت. پدر آلبرت از لحاظ عقايد سياسي نيز مانند بسياري از مردم آلمان گرچه با حكومت پروسي ها مخالفت داشت امّا امپراطوري جديد آلمان را ستايش مي كرد و صدر اعظم آن «بيسمارك» و ژنرال «مولتكه» و امپراطور پير يعني «ويلهم اول» را گرامي مي داشت. مادر انيشتين كه قبل از ازدواج پائولين كوخ نام داشت، بيش از پدر زندگي را جدي مي گرفت و زني بود اهل هنر و صاحب احساساتي كه خاصّ هنرمندان است و بزرگترين عامل خوشي او در زندگي و وسيله تسلاي وي از علم روزگار، موسيقي بود.

 آلبرت كوچولو به هيچ وجه كودك اعجوبه اي نبود و حتّي مدّت زيادي طول كشيد تا سخن گفتن آموخت به طوري كه پدر و مادرش وحشت زده شدند كه مبادا فرزندشان ناقص و غير عادي باشد؛ امّا بالاخره شروع به حرف زدن كرد؛ ولي غالباً ساكت و خاموش بود و هرگز بازيهاي عادي را كه مابين كودكان انجام مي گرفت و موجب سرگرمي كودك و محبّت في ما بين مي شود را دوست نداشت.

آلبرت مرتباً و هر سال از پس سال ديگر طبق تعاليم كاتوليك تحصيل كرد و از آن لذّت فراوان برد و حتّي در مواردي از دروس كه به شرعيات و قوانين مذهبي كاتوليك بستگي داشت چنان قوي شد كه مي توانست در هر مورد كه همشاگردانش قادر نبودند به سؤالهاي معلّم جواب دهند، او به آنها كمك مي كرد.

انيشتين جوان در ده سالگي مدرسه ابتدايي را ترك كرد و در شهر مونيخ به مدرسه متوسطه «لوئيت پول» وارد شد. در مدرسه متوسطه اگر مرتكب خطايي مي شدند راه و رسم تنبيه ايشان آن بود كه مي بايست بعد از اتمام درس، تحت نظر يكي از معلّمان، در كلاس توقيف شوند و با در نظر گرفتن وضع نابهنجار و نفرت انگيز كلاسهاي درس، اين اضافه ماندن شكنجه اي واقعي محسوب مي شد.

 

بقیه در ادامه مطلب...لطفا نظر یادتون نره..


می پسندم نمی پسندم

تعداد بازديد : 427

تاریخ انتشار: جمعه 1 بهمن 1389 ساعت: 13:27
ادامه مطلب
نظر

ليست صفحات

تعداد صفحات : 1
صفحه قبل 1 صفحه بعد



دوستان و همکاران

با مرجع گرافیک دوست شوید !

محل لگوهای شما محل لگوهای شما محل لگوهای شما محل لگوهای شما محل لگوهای شما محل لگوهای شما محل لگوهای شما تهران گراف قالب گراف
تمامی حقوق سایت و قالب برای((♪♫ PESAREKHOOB ♪♫)) محفوظ می‌باشد و هرگونه سؤاستفاده و کپی برداری پیگرد قانونی دارد | کپی رایت ۲۰۱۳
طراحی و سئو: تهران گراف ترجمه: قالب گراف